کلمه جو
صفحه اصلی

کمرشکن


مترادف کمرشکن : بسیارسنگین، تحمل گداز، توان سوز، توان فرسا، طاقت سوز، طاقت فرسا

فارسی به انگلیسی

exorbitant, excessive, herculean, prohibitive, weighty, onerous, insupportable, grinding, breakneck, backbreaking, onerous, grinding, heart - breaking

excessive, Herculean, prohibitive, weighty


مترادف و متضاد

بسیارسنگین، تحمل‌گداز، توان‌سوز، توان‌فرسا، طاقت‌سوز، طاقت‌فرسا


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که کمر شخص را بشکند . ۲ - طاقت فرسا بسیار سنگین : مخارج کمر شکن .

فرهنگ معین

( ~ . ش کَ ) ۱ - (ص فا. ) کار سخت و گران ، امر دشوار. ۲ - (ص مر. ) پهلوان ، دلیر، شجاع . ۳ - (اِمر. ) بالای کوه ، کمر کوه .

لغت نامه دهخدا

کمرشکن. [ ک َ م َ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) کمرشکننده. آنچه که کمر شخص را بشکند. ( فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از طاقت فرسا. بسیار سنگین. ( فرهنگ فارسی معین ). که تحمل آن صعب یا نامقدور باشد. شاق. سخت. فوق طاقت. خرج یا زیانی بگزاف : مخارج کمرشکن. غرامت کمرشکن. تنزیل پول در ایران کمر شکن است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ( اِ مرکب ) نوعی تفنگ شکاری ته پر که با کشیدن ضامنی لوله تفنگ در ناحیه قنداق خم می شود و انتهای لوله تفنگ بیرون می آید تا فشنگ تازه را در آن جای دهند و سپس بحالت اول درآورندتیراندازی را و غالباً تفنگ های کمرشکن دولول است.

فرهنگ عمید

۱. ویژگی آنچه فشار زیادی به کمر وارد کند.
۲. [عامیانه، مجاز] دشوار، طاقت فرسا: مشکلات کمرشکن.
۳. [مجاز] ویژگی وسیله ای که از وسط خم می شود.

دانشنامه عمومی

کمرشکن (فیلم). کمرشکن فیلمی است به کارگردانی ابراهیم مرادی و محصول سال ۱۳۳۰ می باشد.
جمشید کمرشکن که از قدرت زیادی برخوردار است در جریان حوادثی قرار می گیرد و با گروهی تبهکار درگیر می شود. جمشید کمرشکن با استفاده از قدرت آن ها را سرکوب و به پلیس تسلیمشان می کند.
وبگاه سوره


کلمات دیگر: