مترادف متعارض : ناسازگار، مخالف
متعارض
مترادف متعارض : ناسازگار، مخالف
عربی به فارسی
نامتجانس
مترادف و متضاد
ناسازگار، مخالف
فرهنگ فارسی
کسی یاچیزی که بادیگری متفاوت ومخالف باشد
( اسم ) ۱ - آنکه یا آنچه مخالف دیگری باشد جمع : متعارضین . ۲ - خبری که مخالف خبر دیگر باشد .
( اسم ) ۱ - آنکه یا آنچه مخالف دیگری باشد جمع : متعارضین . ۲ - خبری که مخالف خبر دیگر باشد .
فرهنگ معین
(مُ تَ رِ ) [ ع . ] (اِفا. ) برخلاف یکدیگر.
لغت نامه دهخدا
متعارض. [ م ُ ت َ رِ ]( ع ص ) خبر و جز آن که خلاف یکدیگر آید. ( آنندراج ). برخلاف یکدیگر. برعکس و مخالف و متضاد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || تقلیدکننده و چیزی را شبیه و مانند چیز دیگر کننده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع تعارض شود.
فرهنگ عمید
ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری متفاوت است، مخالف.
پیشنهاد کاربران
مخالف، ناسازگار، متفاوت، بر خلاف یکدیگر، متضاد، برعکس
کلمات دیگر: