مترادف نرم نرمک : آرام آرام، آهسته، بتدریج
نرم نرمک
مترادف نرم نرمک : آرام آرام، آهسته، بتدریج
فارسی به انگلیسی
softly, gently
gradually
gradual
مترادف و متضاد
آرامآرام، آهسته، بتدریج
فرهنگ فارسی
آهسته آهسته بتدریج : نرم نرمک گفت :شهرتوکجاست ? که علاج اهل هرشهری جداست ? ( مثنوی .نیک.۱۱:۱ )
فرهنگ معین
( ~. نَ مَ ) (ق مر. ) به تدریج ، آهسته آهسته .
لغت نامه دهخدا
نرم نرمک. [ ن َ ن َ م َ ] ( ق مرکب ) نرم نرم. باملایمت. به طور نرمی. آهسته آهسته. ( از ناظم الاطباء ) :
نرم نرمک ز پس پرده به چاکر نگرید
گفتی از میغ همی تیغ زند زهره و ماه.
که علاج درد هر شهری جداست.
نرم نرمک ز پس پرده به چاکر نگرید
گفتی از میغ همی تیغ زند زهره و ماه.
کسائی.
نرم نرمک گفت شهر تو کجاست که علاج درد هر شهری جداست.
مولوی.
فرهنگ عمید
نرم نرم، آهسته آهسته.
پیشنهاد کاربران
آرام ارام
کلمات دیگر: