کلمه جو
صفحه اصلی

کنفدراسیون


برابر پارسی : کشورگان

فارسی به انگلیسی

confederation, confederacy

فارسی به عربی

الإتحاد

فرهنگ فارسی

اتحادچندناحیه یاکشورکه دولت واحدتشکیل دهنداماهرکدام استقلال داخلی وخودمختاری داشته باشند

فرهنگ معین

(کُ فِ ) [ فر. ] (اِ. ) اتحادیة چند ناحیه یا کشور که جمعاً دولتی واحد تشکیل دهند، اما هریک استقلال داخلی و خود - مختاری دارند.

لغت نامه دهخدا

کنفدراسیون. [ ک ُ ف ِ دِ یُن ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) اتحاد چند ناحیه که جمعاً دولتی واحد تشکیل دهند اما هر یک در داخل اتحادیه استقلال داخلی و خودمختاری دارند، چنانکه کشور سویس را که از 22 کانتون تشکیل گردیده کنفدراسیون هلونیک نامند. || اتحادیه. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

مؤسسه یا نهادی که از چند فدراسیون تشکیل شده.

دانشنامه عمومی

کشورگان یا کنفدراسیون (به فرانسوی: Confédération) اتحادیه ای مرکب از چند ایالت خودمختار یا کشور است که با حفظ حاکمیت خود برای نیل به اهداف مشترک، امور سیاست خارجی و دفاعی را در یکی از ایالت ها یا کشورها متمرکز می کنند.
معمولاً قسمتی از وظایف دولت های متحد به یک کمیته مرکزی واگذار می گردد.
کنفدراسیون به طور معمول از پیوند چند فدراسیون ایجاد می گردد.
کنفدراسیون بر خلاف فدراسیون، دارای یک قدرت مرکزی نیست که بر شهروندان همه دولت های متحد فرمانروا باشد، دولت های عضو، در سیاست داخلی و خارجی خود آزادند.
ایالات متحد آمریکا پیش از آن که به صورت فدراسیون درآید از ۱۷۷۸ تا ۱۷۸۷ کنفدراسیون بود، آلمان از ۱۸۱۵ تا ۱۸۶۶ و هلند از ۱۵۸۰ تا ۱۷۹۵ به صورت کنفدراسیون بودند.کشورهای عضو کنفدراسیون در روابط بین المللی به صورت کشورهای جداگانه و با سیاست خود حرکت می کنند اما جنگ را میان خود ناروا می دانند و آن را جایز نمی شمارند.
فدراسیون بین المللی حسابداری IFAC

کنفدراسیون (ابهام زدایی). کنفدراسیون ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کنفدراسیون راین
کنفدراسیون آلمان
کنفدراسیون آلمان شمالی

دانشنامه آزاد فارسی

کُنفدراسیون (confederation)
صورتی از اتحاد میان دولت ها یا جوامع جداگانه. در کنفدراسیون بر استقلال فردی هریک از دولت ها یا جوامع شرکت کننده در اتحاد، و در فدراسیون بر برتری دولت مرکزی تأکید می شود. بر این اساس، جامعۀ مشترک المنافع انگلستان، در وضع کنونی، همانند کنفدراسیون آلمان، که به موجب تصمیمات کنگرۀ وین در ۱۸۱۵ تشکیل شد، خود یک کنفدراسیون است. تفاوت کنفدراسیون و فدراسیون از واژه های آلمانی بوندستات، پیوند دولت ها یا دولت فدرال، و اشتاتس بوند، دسته ای از دولت ها یا کنفدراسیون، به خوبی پیداست. جنگ داخلی امریکا فقط بر سر مسئلۀ بردگی درنگرفت بلکه مسئلۀ کنفدراسیون یا فدراسیون بودن اتحادیه هم مطرح بود. در آن دسته از قوانین اساسی که اصل را بر تبعیت حکومت مرکزی از حکومت های محلی گذاشته اند اصطلاح کنفدراسیون به کار رفته است. مثلاً، در مواد ائتلاف ۱۷۷۷ ایالات متحده، در اتحادیۀ اوترخت ۱۵۷۹ (که هفت استان شمال هلند را به صورت ایالات متحده هلند درآورد) در قوانین اساسی سوئیس از دیرباز تا کنون، در قانون اساسی آلمان از ۱۸۱۵ تا ۱۸۶۷، در قانون اساسی کنفدراسیون شمال آلمان از ۱۸۶۷ تا ۱۸۷۱، و در قانون اساسی امپراتوری آلمان از ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۸، این اصطلاح به چشم می خورد. ایالت هایی هم که از امریکا جدا شدند این واژه را به کار بردند، اما بلافاصله پس از تشکیل مردم ایالت های کنفدرال اعلام کردند که هدفشان تشکیل حکومت فدرال دائمی است. در قانون اساسی ۱۸۷۴ سوئیس، با عنوان قانون اساسی فدرالِ کنفدراسیون سوئیس، واژه های کنفدراسیون و فدراسیون مترادف با هم به کار رفته اند. نویسندگان مقاله های فدرالیست (مجموعه ای از نامه های سیاسی که در ۱۷۸۸ در ایالات متحده منتشر شد) بین این دو واژه تفاوتی قائل نبودند، اگرچه میان دو اصل بنیادی آن ها فرق می گذاشتند.

پیشنهاد کاربران

کنفدراسیون : اتحادیه چند کشور و اداره آن بصورت واحد با حفظ استقلال داخلی کشورها


کلمات دیگر: