کلمه جو
صفحه اصلی

کنسرت


برابر پارسی : همنوازی

فارسی به انگلیسی

concert

فارسی به عربی

حفلة موسیقیة

مترادف و متضاد

concert (اسم)
هم اهنگی، کنسرت، ساز واواز، انجمن ساز واواز

فرهنگ فارسی

هم آهنگی، اتحاد، یگانگی، سازو آوازهم آهنگ، قطعه موسیقی که باارکسترنواخته شود
( اسم ) ۱ - هماهنگی صدا های ابزار های موسیقی هماهنگی صدا ها و ساز ها . ۲ - قطعه ای موسیقی که با ابزار های مختلف موسیقی هماهنگ نواخته شود .

اجرای موسیقی برای عموم به قصد شنود زیباشناسانه


فرهنگ معین

(کُ س ) [ فر. ] (اِ. ) برنامه موسیقی که با ارکستر در حضور جمعی نواخته شود.

لغت نامه دهخدا

کنسرت. [ ک ُ س ِ ]( فرانسوی ، اِ ) هم آهنگی صداهای ابزارهای موسیقی. هماهنگی صداها و سازها. ( فرهنگ فارسی معین ). || قطعه موزیکال که با ارکستر نواخته شود. قطعه ای موسیقی که با ابزارهای مختلف موسیقی هماهنگ نواخته شود. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. اجرای یک یا چند اثر موسیقی در حضور گروهی از بینندگان و شنوندگان.
۲. محلی که چنین برنامه ای در آن اجرا می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

کُنْسِرْت (concert)
صحنه ای از اجرای کنسرت سنتی
اجرای موسیقی برای همگان، به جز اجرای اپرا یا اجرای خاص یک اجراکنندۀ منفرد که در این حالت اغلب رسیتال نامیده می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{concert} [موسیقی] اجرای موسیقی برای عموم به قصد شنود زیباشناسانه

پیشنهاد کاربران

نام آوا ترکی آن می شود: دامبول و دومبول ( دامبول دومبول یا دَمبَل و دیمبَل یا دامبیلی! ) ؛که در فارسی هم استفاده می شود.

مثال: گارداش دامبول و دومبول ( دامبول دومبول ) وارده >>> یعنی داداش کنسرت داری!

فارسی آن هم می شود:
بزن و بکوب ( بزن بکوب ) !، دادار دودور!

در تاجیکستان از واژه چرخ ترانه بجای کلمه کنسرت استفاده می شود

مجلس فسق و فجور

کنسرت
کُنسِرت : کُن - سِرت
کُن = هَم ؛ سِرت = سُرود ، سُرواد، سُرایی
کُنسِرت = هَمسُرایی ، هَمسُروادی، همسُرودی
اُرکِستر = هَمنَوازی ، هَماوازی، همنواختی، هماواختاری
نِواختَن : نِ - واخت - اَن
واختَن ، وازیدن = آهنگ و ترانه واختن یا وازیدن
آواز : آ - واز = با پیشوند - آ : آن را رواندن / اجرا کردن
همریشه با voice و votum و وِتو در انگلیسی
نواختن ، نواختن = آهِسته و آرام نواختن
نِ= پیشوندی است که به سوی پایین و زیر مینه میدهد.

آوایش
دلیل انتخاب این بخاطر هماهنگی لغوی آن با واژه ی نمایش هست.
نمایش=تأتر
آوایش=کنسرت
نماوایش=سینما

گروه همنوازی

. . . در چنان �گروه همنوازی�، سخن بر سر مرگ و زندگی است!

برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۹ فروردین ماه ۱۳۹۴
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_8. html

آنچه �ایرزاد� درباره ی رگ و ریشه ی واژه ی لاتینی �کنسرت� نوشته، چشمگیر و از دیدگاه تاریخی گسترش زبان های نامور به �هند و اروپایی� یا باریک تر: �هند و آلمانی کهن� که زبان های ایرانی نیز در بدنه ی کُلفتِ پایین درخت، نزدیک به ریشه ی آن جای دارند، شایان درنگ و از دید من درست است. به این ترتیب، همه ی برابرهایی که وی از آن ها نام برده را می توان به واژه نامه افزود و آن را بهبود بخشید.

همنوازی ، گروه نوازی

جشناهنگ
بزماهنگ
خنیاجشن
خنیابزم


کلمات دیگر: