کلمه جو
صفحه اصلی

کنسول


برابر پارسی : رایزن

فارسی به انگلیسی

consul

فارسی به عربی

قنصل

مترادف و متضاد

consul (اسم)
کنسول، قنسول

فرهنگ فارسی

نماینده یک دولت دریکی ازشهرهای کشوربیگانه که وظیفه اورسیدگی بکارهای هموطنانش میباشد
( اسم ) ۱ - در روم قدیم عامل دولتی که از طرف مردم برای یکسال انتخاب میشد و با شخص دیگری قدرت عالی کشور را در دست داشت . ۲ - عنوانی که در قرون وسطی ببعض عمال بلدی اطلاق میشد ( مخصوصا در جنوب فرانسه ) . ۳ - عنوان هر یک از سه عامل جمهوری فرانسه از سال هشتم جمهوری تا آغاز امپراتوری . ۴ - نمایند. یک دولت در شهری از کشور بیگانه که موظف است هم میهنانش را تحت حمایت بگیرد و اطلاعات سیاسی و اقتصادی را بدولت خود برساند قنسول . توضیح در عهد قاجاریه و اوایل دور. پهلوی این کلمه بصورت قنسول ( بمعنی اخیر ) مستعمل بود و فرهنگستان کنسول را جانشین آن کرده .

نمایندۀ منصوب یک دولت در کشوری بیگانه برای حفظ و تأمین منافع اتباع آن کشور در کشور میزبان و تسهیل مراودات اتباع دو کشور


فرهنگ معین

(کُ ) [ فر. ] (اِ. ) نماینده سیاسی یک دولت در کشوری بیگانه .

لغت نامه دهخدا

کنسول. [ ک ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) مأموری که کار رسمی او حمایت هم میهنان خود و حفظ منافع آنها در کشور بیگانه می باشد ( قنسول ). ( فرهنگستان ). قنسول. نماینده یک دولت در شهری از کشور بیگانه که موظف است هم میهنانش را تحت حمایت بگیرد و اطلاعات سیاسی و اقتصادی را به دولت خود برساند. در عهد قاجاریه و اوایل دوره پهلوی این کلمه به صورت قنسول مستعمل بوده و فرهنگستان کنسول را جانشین آن کرد. ( فرهنگ فارسی معین ). || در روم قدیم عامل دولتی که از طرف مردم برای یک سال انتخاب می شد و با یکی ازهمکارانش مشترکاً قدرت عالی کشور را در دست می گرفتند. ( از لاروس ). || عنوانی که در قرون وسطی به بعض عمال بلدی اطلاق می شد ( مخصوصاً در جنوب فرانسه ). ( فرهنگ فارسی معین ). || عنوان هر یک ازسه عامل جمهوری فرانسه ، از سال هشتم جمهوری تا آغازامپراطوری ( 1799 - 1804 م. ). ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

نمایندۀ یک کشور در یکی از شهرهای کشور بیگانه که به کارهای مربوط به اقامت هم وطنانش در آن کشور و نیز کارهای مربوط به اقامت اتباع کشور میزبان در کشور خودش رسیدگی می کند.

دانشنامه عمومی

کنسول (consul یا console)، ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
در علوم رایانه، کنسول (console) یا پیشانه، تجهیزاتی شامل صفحه کلید و نمایشگر که کاربر برای برقراری ارتباط با رایانه و واپایی و پایش عملیات از آن استفاده می کند.
طُرّه یا «تیر کنسول»، در ساختمان سازی و هواپیماسازی، تیر یا عضو افقی که یک سرش بر پایه متکی است و سر دیگرش از بدنهٔ بنا بیرون نشسته است.
کنسولگری، دفتر نمایندگان دیپلماتیکِ یک کشور در کشور دیگر
کنسول بازی یا «پیشانهٔ بازی»، وسیلهٔ سرگرمی رایانه ای یا یک سامانهٔ رایانه ایِ خاص که برای نمایش تصاویر ویدئویی بازی ویدئویی بر روی یک وسیلهٔ نمایشگر، مانند تلویزیون یا نمایشگر، به کار می رود.
کنسول بازی دستی، ماشین الکترونیکیِ قابل حمل سبک برای اجرای بازی های ویدئویی.
کنسول مجازی یا «ترمینال مجازی»، یک مفهوم از ترکیب صفحه کلید و نمایشگر رایانه.
میز پیش آینه یا «کنسول» (console)، میزی به شکل یک نیمه میز با دو یا سه یا چهارپایه است که معمولاً در زیرِ آینه و چسبیده به دیوار قرار داده می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

کنسول (تاریخ روم). کُنسول (تاریخ روم)(consul)
هریک از دو صاحب منصب عالی مقام در جمهوری روم باستان. پس از برکناری آخرین پادشاه در ۵۱۰پ م، هرساله به وسیلۀ کومیتیا سِنتوریاتا (مجمع مردم روم) انتخاب می شدند و سال به نام آنان خوانده می شد. آن ها با اختیارات مشابه، اقتدار کامل مدنی را در روم و سرفرماندهی نظامی را در میدان نبرد تقسیم می کردند. پس از برقراری امپراتوری روم، از اهمیت این منصب به شدت کاسته شد. هر کنسول دارای دوازده لیکتوربود. کنسول ها جلسه های سنا را تشکیل می دادند و ریاست آن را برعهده داشتند و بر اجرای فرامین آن نظارت می کردند. آنان همچنین پس از تشکیلکومیتیا سِنتوریاتا و کومیتیا ِتریبوتابر آن ها ریاست می کردند، برگزاری انتخابات برعهدۀ آن ها بود، و قوانین را به رأی می گذاشتند. تا ۳۶۷ دو کنسول از طبقه پاتریسینبودند و در آن سال قانون لیکینیا درهای این منصب را به روی پِلبینها گشود. تا ۴۴۳پ م، کنسول ها مسئول وظایفی بودند که پس از آن به عهده سِنسورها گذاشته شد و شامل اجرای سرشماری نیز می شد. کنسول ها تا ۳۶۷ که پرایتوریبه وجود آمد، عالی ترین مقام قضایی به شمار می رفتند. طبق قانون اساسی، کنسول ها می بایست با رضایت دوجانبه اقدام کنند، ولی عملاً استثناهایی هم بر این قاعده وجود داشت. در دوران امپراتوری، منصب کنسولی به صورت لقبی افتخاری تا قرن ۶م باقی ماند، ولی در آخرین سال های امپراتوری اوگوستوس، دوره های آن به شش ماه تقلیل یافت، و بعدها کنسول ها تنها دو تا چهار ماه این عنوان را دارا بودند. دو کنسولی که در آغاز سال انتخاب می شدند کنسول های عادی نامیده می شدند، و جانشینان آنان را کنسول های علی البدلمی خواندند، که این لقب را در روزگار جمهوری به کسانی می دادند که با مرگ کنسول ها جانشین آنان می شدند.

کنسول (موسیقی). کُنسول (موسیقی)(console)
در موسیقی ، بخشی از یک ارگ که تحت اختیار دست ها و پاهای نوازنده قرار دارد.

فرهنگستان زبان و ادب

{consul} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] نمایندۀ منصوب یک دولت در کشوری بیگانه برای حفظ و تأمین منافع اتباع آن کشور در کشور میزبان و تسهیل مراودات اتباع دو کشور

پیشنهاد کاربران

پیش آمدگی در طبقات ، که به عنوان تراس شناخته شده است .


کنسول یعنی ریس یک دولت که حتی می تواند قوانین اساسی را تغییر بدهد که در رمان جزیره در زمان ناپلیون این واقعه روی داد

پیش برآمدگی درطبقات ساختمان های مسکونی که به آن تراس هم اطلاق می شود

کنسول وسطی ، کنسول میانی ، کنسول زیر آرنجی ( قععات خودرو )
کنسول وسطی یا میانی خودرو و یا کنسول زیر آرنجی خودرو به همان صندوقچه وسط دو صندلی جلویی خودرو گفته می شود که به علت در دسترس و نزدیک بودن برای راننده نسبت به داشبورد . جلوگیری از ریخت و پاش وسایل در داخل خودرو و استفاده به عنوان زیر آرنجی و تکیه گاه در سفر های طولانی و خسته کننده یکی از پر طرفدار ترین لوازم جانبی خودرو محسوب می گردد .
کنسول زیر آرنجی که در بازار به اختصار آن را کنسول یا کنسول وسط نیز می نامند معمولا به دو صورت ساخته و تولید می شود. کنسول های پایه فابریک و کنسول های پایه دار یا بنزی. برخی کنسول ها به شکلی هستند که در عقب جا برای لیوان هم داشته و سرنشینان عقب نیز می توانند از آن استفاده کنند. یا برخی کنسول ها دارای محفظه داخلی برای قرار دادن وسایل خاصی هستند. نوع دیگری از کنسول هم وجود دارد که رویه آن دارای جیبی بری قرار دادن گوشی موبایل یا مدارک خودرو است.


کنسول ( Console ) : [اصطلاح بازی کامپیوتری]یک سیستم بازی که به کامپیوتر هیچ نیازی نداشته، شبیه نیست و توسط کمپانی های خاص تولید می شود. هر کمپانی نمی تواند کنسول تولید کند چراکه بسیار سخت است و سیاست خود را دارد. سازندگان کنسول بعضی اوقات با پرداخت پول می توانند یک یا چند بازی را در انحصار کنسول خود نگه دارند. پلی استیشن، ایکس باکس، نینتندو و سگا از امثال کنسول می باشند. برای مثال بازی The Last Of Us یک بازی انحصاری برای کنسول پلی استیشن ۳ و ۴ محسوب می شود.

کنسول ( قون سول ) قون از فعل قونماق. مثل قون. قونشی. قونقا. قوندارما. قوندارا. . . قون سول ( کنسول ) یک کلمه ی تورکی است.


کلمات دیگر: