مترادف کینه توزی : بدخواهی، دشمنی، عناد، کین خواهی
کینه توزی
مترادف کینه توزی : بدخواهی، دشمنی، عناد، کین خواهی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
حقد
مترادف و متضاد
نفرت، بدجنسی، عمد، عناد، خبی، بدخواهی، کینه توزی، بداندیشی، قصد سوء
سختی، نرم نشدنی، ارام نشدنی، تسکین ناپذیری، کینه توزی
بدخواهی، دشمنی، عناد، کینخواهی
لغت نامه دهخدا
کینه توزی. [ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) کین توزی. انتقام جویی. انتقام کشی :
خواری من زکینه توزی بخت
از عزیزان مهربان برخاست.
خواری من زکینه توزی بخت
از عزیزان مهربان برخاست.
خاقانی.
و رجوع به کین توز شود.فرهنگ عمید
انتقام جویی.
جدول کلمات
انتقام
پیشنهاد کاربران
انتقام . . . . . . عناد . . . .
کلمات دیگر: