کلمه جو
صفحه اصلی

نسب نامه


مترادف نسب نامه : تبارنامه، شجره نامه

فارسی به انگلیسی

genealogy, genealogical tree, pedigree

genealogy, genealogical tree


pedigree


مترادف و متضاد

family tree (اسم)
شجره، نسب نامه

stemma (اسم)
دودمان، شجره، نسب نامه، چشم بند پایان

تبارنامه، شجره‌نامه


فرهنگ فارسی

( اسم ) ورقه ای که در آن صورت پدران یک فرد یامادران اویاپدران ومادران وی نوشته شده باشدشجره النسب : قیمتی درقیامت ایمانست نه نسب نامهائ انسانست . ( حدیقه .مد.۶۷۳ )

فرهنگ معین

(نَ سَ. مِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) ورقه ای که در آن صورت پدران یک فرد، یا مادران او، یا پدران و مادران وی نوشته شده باشد، شجرة النسب .

لغت نامه دهخدا

نسب نامه. [ ن َ س َ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) شجره ای که بر آن انساب آباء و اجداد مرقوم باشد. ( آنندراج ). نژادنامه. شجره نسب. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به مشجره شود :
نسب نامه دولت کیقباد
ورق بر ورق هر سوئی برده باد.
نظامی.
گر اسفندیار از جهان رخت برد
نسب نامه من به بهمن سپرد.
نظامی.

فرهنگ عمید

نوشته ای که اصل و تبار و نام اجداد کسی در آن ذکر شده باشد.

پیشنهاد کاربران

در پارسی " پروزنامه " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
پروزشناسی = نسب شناسی


کلمات دیگر: