کلمه جو
صفحه اصلی

متعجب


مترادف متعجب : حیران، درشگفت، شگفت زده، متحیر، هاج وواج

برابر پارسی : شگفت زده، شگفت زده

فارسی به انگلیسی

surprised, jiggered

surprised


jiggered


مترادف و متضاد

astonished (صفت)
مبهوت، مات، متعجب، متحیر

surprised (صفت)
مبهوت، متعجب، متحیر

amazed (صفت)
خیره، متعجب، متحیر، سر در گم

wide-eyed (صفت)
متعجب، حیرت زده، دارای چشم باز، دارای چشم گشاد

حیران، درشگفت، شگفت‌زده، متحیر، هاج‌وواج


فرهنگ فارسی

تعجب کننده، شگفت دارنده
( اسم ) تعجب کننده بشگفت آینده : امیر نصر گفت : ما متعجبیم بدین کار که تو آوردی ... جمع : متعجبین .

فرهنگ معین

(مُ تَ عَ جِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) حیران ، حیرت زده ، شگفت زده .

لغت نامه دهخدا

متعجب. [ م ُ ت َ ع َج ْ ج ِ ] ( ع ص ) به شگفت آینده. ( آنندراج )( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شگفت دارنده و شگفت آمده و آشفته و حیران و سرگشته و دارای شگفت و شگفت دارنده. ( ناظم الاطباء ) : امیرنصر گفت ما متعجبیم بدین کار که تو آوردی. ( تاریخ بخاراً ص 100 ). چون شیر سخن دمنه بشنود... متعجب گشت. ( کلیله ودمنه ). || عجیب و نادر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

تعجب کننده، شگفت زده.

فرهنگ فارسی ساره

شگفت زده، شگفت زده


گویش اصفهانی

تکیه ای: taɂaǰobeš karda
طاری: tahaǰob
طامه ای: ---------
طرقی: moteɂaǰeb
کشه ای: --------
نطنزی: ---------



کلمات دیگر: