کلمه جو
صفحه اصلی

نسنجیده


مترادف نسنجیده : غیرمنطقی، غیرمعقول، کورکورانه، نااندیشیده، ناسنجیده

متضاد نسنجیده : سنجیده، معقول

فارسی به انگلیسی

ill-advised, ill-conceived, injudicious, thoughtless, unconsidered, careless, headlong, half-baked, heady, precipitate, rash, sweeping, unadvised, uncritical, unguarded, snap

careless, headlong, half-baked, heady, ill-advised, ill-conceived, injudicious, precipitate, rash, sweeping, thoughtless, unadvised, unconsidered, uncritical, unguarded


مترادف و متضاد

unconsidered (صفت)
بی توجه، بی ملاحظه، نسنجیده، غیر قابل ملاحظه

indigested (صفت)
نا گواریده، هضم نشده، نسنجیده، فکر نکرده

غیرمنطقی، غیرمعقول، کورکورانه، نااندیشیده، ناسنجیده ≠ سنجیده، معقول


فرهنگ فارسی

( اسم وصفت ) ناسنجیده کورکورانه علی العمیا: آهوازگفته نسنجیده خودپشیمان شد.

لغت نامه دهخدا

نسنجیده. [ ن َ س َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) سنجیده ناشده. ناسنجیده. || نسخته. ناسخته. نفهمیده. نپائیده. پرت وپلا. قلمبه. نتراشیده نخراشیده :
سخن با تو نگویم تا نسنجم
نسنجیده مگو تا من نرنجم.
نظامی.
|| ( ق مرکب ) نیندیشیده. بی تأمل و تعمق. بی ملاحظه. رجوع به نسنجیده گفتن شود.

فرهنگ عمید

نااندیشیده، نیندیشیده.

پیشنهاد کاربران

blindfolded

ناگواریده



کلمات دیگر: