کلمه جو
صفحه اصلی

متعرض شدن


مترادف متعرض شدن : خاطرنشان ساختن، متذکر شدن، یادآوری کردن، اعتراض کردن، انتقاد کردن، به نقدکشیدن، مزاحم شدن، پاپی شدن، ایجاد دردسر کردن

برابر پارسی : آزار رساندن، تاخت کردن، پرخاش کردن

فارسی به انگلیسی

to annoy, to disturb, molest

molest


مترادف و متضاد

خاطرنشان ساختن، متذکر شدن، یادآوری کردن


اعتراض کردن


انتقاد کردن، به نقدکشیدن


مزاحم شدن، پاپی شدن، ایجاد دردسر کردن


۱. خاطرنشان ساختن، متذکر شدن، یادآوری کردن
۲. اعتراض کردن
۳. انتقاد کردن، به نقدکشیدن
۴. مزاحم شدن، پاپی شدن، ایجاد دردسر کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - مزاحم شدن . ۲ - متذکر شدن : ... نولری و جانسن ... معنی مشهور آنرا که ( بهروز را ) بهیچوجه متعرض نشده اند .


کلمات دیگر: