کلمه جو
صفحه اصلی

زبطره

فرهنگ فارسی

دختریست مر روم بن یقن بن سام بن نوح را و شهر زبطره بنام او معروف است

لغت نامه دهخدا

( زبطرة ) زبطرة.[ زِ ب َ رَ ] ( اِخ ) شهری است میان ملطیه و سمیساط و آن ثغری است از ثغور روم. ( منتهی الارب ). بلده ای است میان ملطیه و سمیساط از مرزهای روم که به نام بانی آن خوانده شده است. این ماده را جوهری ، صاحب لسان العرب و صاغانی نیاورده اند.( از تاج العروس ). طبری آرد: از وی ( از طرسوس ) بزیرتر، شهری است که آن را زبطره خوانند. شهری بزرگ است از شهرهای مسلمانان و خلقی بسیار اندر آن باشد و حصاری محکم ندارد. ( ترجمه بلعمی نسخه متعلق به کتابخانه مجلس شورای ملی ص 1080 ). یاقوت آرد: شهری است میان ملطیه و سمیساط و الحدث در کنار سرزمین روم ( ترکیه )که آنرا به نام زبطره دختر روم بن یفزبن سام بن نوح ، زبطره خوانند. زبطره جزء اقلیم پنجم و طول جغرافیایی آن از طرف مغرب 58 درجه و ثلث درجه و عرض آن 38 درجه است. ( از معجم البلدان ). لسترنج آرد: در قسمت علیای قراقیس ( شاخه بزرگ از رودخانه قباقب که از سمت جنوب به آن ملحق میگردد ) قلعه بزرگ زبطره واقع بود که رومیان آنرا سوزپطره یازپطره میگفتند و دور نیست «ویران شهر» در چند فرسخی جنوب ملطیه در ساحل رودخانه «سلطان سو» که اسم جدید نهر قراقیس است ، خرابه های زبطره باشد. بلاذری و اصطخری اسم زبطره را برند و گویند قلعه ای عظیم است از جمله قلاع بسیار نزدیک بمملکت روم که چند بار بدست رومیان خراب شد و منصور خلیفه عباسی و پس از او مأمون بتجدید بنای آن همت گماشتند. یاقوت و مؤلفان دیگر، زبطره و قلعه الحدث را... یکی دانسته اند وقایعنگاران عرب و رومی زبطره یا سوزپطره را از جهت اینکه تئوفیلوس آنرا تسخیر نمودو سپس معتصم خلیفه عباسی در موقعی که به عموریه حمله کرد آنرا از تصرف رومیان درآورد مورد توجه خاص قرار داده اند. اهمیت زبطره مدت زمانی پایدار ماند ولی ابوالفداء که در سال 715 هَ. ق. آنجا را دیده است گوید: قلعه ای است ویران و خالی از کشت و کار و مردم واز باروی آن تنها نشانی باقی مانده. به طوری که مورخ مزبور خود در میان درختان بلوطی که در محل آن شهر روییده و زمانی مزارعی حاصلخیز بوده بشکار پرداخته گوید: خرگوشهای آنجا در جای دیگر ندیده ام و همچنین گوید: این مکان در دو منزلی جنوب ملطیه و در مغرب حصن منصور واقع است . ( از کتاب سرزمینهای خلافت شرقی تألیف لسترنج ترجمه محمود عرفان ). رجوع به مسالک الممالک ابن خردادبه چ لایپزیک ص 97 و 243 و فهرست معجم جغرافیایی امین بک واصف شود.

زبطره . [ زِ ب َ رَ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) وقعه ای است مسلمانان را با مردم ترکیه (روم ) در روزگار معتصم . (از مجمع الامثال میدانی ). طبری آرد: معتصم ده هزار مرد با افشین فرستاد بحرب بابک با سرهنگی نام او جعفربن دینارکه او را جعفر الخیاط خواندندی ... و غلامی از آن خویش نامش ایناخ ... و با ایناخ ده هزار ده خروار خسک فرستاده به افشین و گفت ... این خسک را بر گرد لشکر بپراکنید تا از شبیخون ایمن باشند و کنده بباید کندتان ... و بابک با ملک الروم مهادنت صلح داشت و همیشه بیکدیگر رسولان فرستاد و نام آن ملک الروم که آن سال بود تئوفل بن میخائیل بود، او را بفریفتی و او را گفتی که من به اصل ترساام از پنهان خلق ... و ایشان را همی بیکبار نتوانم گفتن کز اسلام بیرون آیید لیکن این مذهب را... عرضه کنم تا بپذیرند و از مسلمانی بیرون آیند و معتصم را بکشم ... آنگاه همه را بترسایی خوانم ... ازبهر این حدیث ، ملک الروم با وی صلح داشتی ...«چون » معتصم سپاه وخواسته سوی افشین فرستاد، بابک بملک الروم کس فرستاد و گفت ملک عرب هر کس که دارد... همه بحرب من فرستاد و با وی کس نماند، اگر هرگز بخواهی جنبیدن اکنون وقت است . و بابک همی آن خواست تا ملک الروم از جای بجنبد و معتصم سپاه را که با افشین است لختی را باز خواند، پس ملک الروم از جای برفت با هفتاد هزار مردم مبارز و بزمین طرسوس درآمد و حصار طرسوس سخت محکم بودو از وی بزیرتر هم شهری است که آن را زبطره خوانند.شهری بزرگ است از شهرهای مسلمانان و خلق بسیار اندرآن باشد و حصاری محکم ندارد. پس ملک الروم بدان شهرشد و آن شهر را ویران کرد و از مسلمانان بسیار بکشت و اسیر کرد و بسیار تباهی کرد، خبر آن بمعتصم آمد بسامره ، بفرمود تا بموصل و جزیره و سامره و مداین و بغداد و بصره و کوفه و بهمه ٔ جهان نفیر کردند و رعیت و مطوعه را حشر کردند از بهر آنکه با معتصم سپاه فراوان ببود و مقدار صد هزار مرد گرد آمد و معتصم خود برفت از پس ملک الروم ... وبزبطره کس نیافت از دشمن ، و با وی سپاه دیوانی نبودو با رعیت نتوانست بزمین اندر شدن و همانجایگه بدان شهر بنشست و بفرمود تا آن ویرانیها که رومیان کرده بودند همه آبادان کردند و مردمان شهر که بگریخته بودند از رومیان همه را بازآورد و تا آنجا بازگشت و سال دویست و بیست درآمد، معتصم نامه کرد به افشین که خدای تعالی رومیان را هزیمت کرد... (ترجمه ٔ بلعمی نسخه ٔ متعلق به کتابخانه ٔ مجلس شورای ملی صص 1079 - 1080). بستانی آرد: بسال 223 شهر زبطره مورد حمله ٔ روم قرار گرفت و سبب حمله ٔ روم آن بود که تئوفل بن میخائیل پادشاه روم نامه ای از بابک خرمی دریافت بدین مضمون که : معتصم لشکریان و جنگجویان خود را متوجه من ساخته و نزد خود کسی نگاه نداشته است ، اگر وقتی قصد خروج بر او داری اینک آن وقت است و کسی جلوگیر تو نخواهد بود. تئوفل با صد هزار تن یا بیشتر حرکت کرد و بر زبطره و دیگر قلعه ها شبیخون برد، این کار بر معتصم سخت بزرگ آمد، تجهیز قوا کرد، رفت تا اینکه عموریه ٔ یا «اموریوم » را گرفت و تئوفل از این اندوه جان داد. (از دائرة المعارف بستانی ).


زبطره . [ زِ ب َ رَ ] (اِخ ) دختری است مر روم بن یقن بن سام بن نوح را و شهر زبطره (واقع میان ملطیه و سمیساط) به نام او معروف است . (از ترجمه ٔ قاموس ). دختر روم بن یقن بن سام بن نوح همان کسی است که شهر زبطره را بنا نهاد، در دیگر اصول نیز همچنین آمده و صواب آن است که گفته شود: «آن شهر را بنا کرد پس به نام او خوانده شد». بهر حال این سخن محل تأمل است زیرا علماء علم نسب ، یقن را از اولاد سام یاد نکرده اند و روم بگفته ٔ نمری نسابه ، از اولاد یونان بن یافث است . (از تاج العروس ).


زبطره . [ زِ ب َ رَ] (اِخ ) خانه ای است به تیهاء مر روم بن یقن بن سام بن نوح را. (منتهی الارب ).


زبطرة.[ زِ ب َ رَ ] (اِخ ) شهری است میان ملطیه و سمیساط و آن ثغری است از ثغور روم . (منتهی الارب ). بلده ای است میان ملطیه و سمیساط از مرزهای روم که به نام بانی آن خوانده شده است . این ماده را جوهری ، صاحب لسان العرب و صاغانی نیاورده اند.(از تاج العروس ). طبری آرد: از وی (از طرسوس ) بزیرتر، شهری است که آن را زبطره خوانند. شهری بزرگ است از شهرهای مسلمانان و خلقی بسیار اندر آن باشد و حصاری محکم ندارد. (ترجمه ٔ بلعمی نسخه ٔ متعلق به کتابخانه ٔ مجلس شورای ملی ص 1080). یاقوت آرد: شهری است میان ملطیه و سمیساط و الحدث در کنار سرزمین روم (ترکیه )که آنرا به نام زبطره دختر روم بن یفزبن سام بن نوح ، زبطره خوانند. زبطره جزء اقلیم پنجم و طول جغرافیایی آن از طرف مغرب 58 درجه و ثلث درجه و عرض آن 38 درجه است . (از معجم البلدان ). لسترنج آرد: در قسمت علیای قراقیس (شاخه ٔ بزرگ از رودخانه ٔ قباقب که از سمت جنوب به آن ملحق میگردد) قلعه ٔ بزرگ زبطره واقع بود که رومیان آنرا سوزپطره یازپطره میگفتند و دور نیست «ویران شهر» در چند فرسخی جنوب ملطیه در ساحل رودخانه ٔ «سلطان سو» که اسم جدید نهر قراقیس است ، خرابه های زبطره باشد. بلاذری و اصطخری اسم زبطره را برند و گویند قلعه ای عظیم است از جمله ٔ قلاع بسیار نزدیک بمملکت روم که چند بار بدست رومیان خراب شد و منصور خلیفه ٔ عباسی و پس از او مأمون بتجدید بنای آن همت گماشتند. یاقوت و مؤلفان دیگر، زبطره و قلعه ٔ الحدث را... یکی دانسته اند وقایعنگاران عرب و رومی زبطره یا سوزپطره را از جهت اینکه تئوفیلوس آنرا تسخیر نمودو سپس معتصم خلیفه ٔ عباسی در موقعی که به عموریه حمله کرد آنرا از تصرف رومیان درآورد مورد توجه خاص قرار داده اند. اهمیت زبطره مدت زمانی پایدار ماند ولی ابوالفداء که در سال 715 هَ . ق . آنجا را دیده است گوید: قلعه ای است ویران و خالی از کشت و کار و مردم واز باروی آن تنها نشانی باقی مانده . به طوری که مورخ مزبور خود در میان درختان بلوطی که در محل آن شهر روییده و زمانی مزارعی حاصلخیز بوده بشکار پرداخته گوید: خرگوشهای آنجا در جای دیگر ندیده ام و همچنین گوید: این مکان در دو منزلی جنوب ملطیه و در مغرب حصن منصور واقع است . (از کتاب سرزمینهای خلافت شرقی تألیف لسترنج ترجمه ٔ محمود عرفان ). رجوع به مسالک الممالک ابن خردادبه چ لایپزیک ص 97 و 243 و فهرست معجم جغرافیایی امین بک واصف شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این شهر در قسمت بالای رودخانه قراقیس که یکی از سرشاخه های رود قباقب بود، قرار داشت. رومیان این شهر را سوزپطره می گفتند و بعید نیست «ویران شهر» در چند فرسخی جنوب شهر ملطیه در ساحل رودخانه سلطان سو که نام جدید نهر قراقیس است، خرابه های شهر قدیم زبطره باشد.
بلاذری می نویسد: زبطره دژی کهن از آن رومیان بود... حبیب بن مسلمه فهری آن را تصرف کرد و همچنان برپای بود تا رومیان در ایام ولید بن یزید ویرانش کردند. این شهر را بارها رومیان ویران کردند. پس از ویرانی زبطره در فتنه مروان بن محمد، منصور عباسی آن را بازسازی کرد؛ اما رومیان مجدداً شهر را ویران کردند. هارون الرشید زبطره را بدست محمد بن ابراهیم آباد کرد و در آن نگاهبانانی گمارد؛ ولی در دوران خلافت مأمون رومیان دوباره به زبطره حمله و آنجا را ویران کردند و چهارپایان و مردم شهر را به اسارت بردند.
مأمون دستور داد تا آنجا را بازسازی و قلعه آن را مستحکم کنند... در سال 210 فرستادگان طاغیه (امپراتور) روم برای درخواست صلح آمدند؛ اما مأمون نپذیرفت و به کارگزاران خود در مرزها دستور داد تا به بلاد روم حمله کنند. آنها به روم حمله کرده و کشتار فراوان کردند. در خلافت معتصم رومیان مجدداً به زبطره حمله کردند، مردان را کشتند، زنان را به اسارت گرفتند و شهر را ویران کردند.
معتصم به تلافی این کار به عموریه لشکر کشید، آنجا را ویران کرد و مردانشان را کشت و زنان و کودکان را به اسارت گرفت. معتصم دستور داد تا زبطره را از نو بازسازی کنند.
ابن خرداذبه، زبطره را جزء مرزهای جزیره نام برده است. به نوشته قدامه زبطره در روزگار معتصم خراب شد؛ چون او به سرزمین دشمن لشکر کشید و عموریه را فتح کرد، در بازگشت در محل زبطره ساختمان هایی بنا کرد و در نزدیکی آن قلعه هایی ساخت تا جایگاهی برای سپاه باشد.
اصطخری می نویسد: زبطره حصاری است نزدیک روم که رومیان آن را ویران کردند. به نوشته یاقوت، زبطره میان ملطیه و سمیساط و حدث به سمت سرزمین روم قرار داشت.
ابوالفداء می نویسد: در محرم سال 715 هجری قمری، سالی که ملطیه تصرف شد، من (ابوالفداء) از آن دیار گذشتم... ما در زبطره در میان درختان بلوط خرگوش های بسیار بزرگ که در شام همانند آنها را ندیده بودیم، شکار کردیم.


کلمات دیگر: