کلمه جو
صفحه اصلی

ربانیین

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع ربانی . در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) ربانیون .

لغت نامه دهخدا

ربانیین. [ رَب ْ با نی یی ] ( ع اِ ) ج ِ رَبّانی در حالت نصب و جر. ( ترجمان عادل بن علی ). رجوع به ربانی شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رَبَّانِیِّینَ: کسانی که اختصاص و ارتباطش با رب شدید و اشتغالش به عبادت او بسیار است اصطلاحاً به فقهای یهود نیز گفته می شود
ریشه کلمه:
ربب (۹۸۰ بار)
یی (۴۰ بار)

«رَبّانِیِّینَ» جمع «رَبّانِیّ» به کسی گفته می شود که ارتباط او با «ربّ» (پروردگار) قوی باشد و از آنجا که واژه «ربّ» درباره کسی گفته می شود که به اصلاح و تربیت دیگران پردازد، مفهوم این واژه در آیه بالا آن است که هرگز سزاوار پیامبران نیست که مردم را به پرستش خویش دعوت کنند، آنچه برای آنها سزاوار است این است که: مردم را در پرتو تعلیم آیات الهی و تدریس حقایق دینی، به صورت دانشمندان الهی و ربّانی در آورند، که جز خدا نپرستند و جز به سوی علم و دانش دعوت نکنند.
. به عقیده طبرسی ربّان وصف است مثل عطشان و سکران به معنی تربیت کننده و آن مختار اقرب الموارد و قاموس است علی هذا معنی آیه چنین می‏شود: ولیکن تربیت کنندگان باشید که کتاب را تعلیم می‏کنید و درس می‏خوانید. در نهج البلاغه حکم 147. فرموده «اَلْنَّاسُ ثَلثَةٌ فَعالِمٌ رَبَّانِیُّ و مُتَعَلِّمٌ عَلی‏ سَبیلِ نَجْاةٍ» از مقابله متعلّم بدست می‏آید که ربّانی وصف و به معنی مربّی است. همچنین در خطبه 106. آمده «فَاسْتَمِعُوهُ مِنْ رَبَّانِیِّکُمْ وَ أَحْضِرُوهُ قُلُوبَکُمْ» از این نیز بدست می‏آید که ربّانی وصف است. به عقیده بعضی‏ها ربّانی منسوب به ربّ و الف و نون برای تفخیم و تکثیر است مه برای وصف مثل لحیانی که به معنی کثیر اللحیه است و ربّانی کسی است مخصوص به خدا باشد و به غیر او مشغول نشود این سخن را المیزان اختیار کرده و در اقرب الموارد و مفردات در ضمن چند وجه نقل شده است ولی قول مجمع به نظر نگارنده اصح است و با آیات قرآن بهتز می‏سازد. این کلمه سه بار در قرآن آمده است: مائده 44 و 63. آل عمران :79.


کلمات دیگر: