کلمه جو
صفحه اصلی

یکه شناس

فارسی به انگلیسی

one who consistently relies on and refers to the same person in everything he does

فرهنگ فارسی

(صفت ) آدم وفادار کسی که وقتی چشمش تو روی کسی بازشد دیگر دست ازاو بر نمی دارد.

فرهنگ معین

(یِ یا یِ کِّ. ش ) (ص مر. ) (عا. ) آدم وفادار، کسی که وقتی چشمش تو روی کسی باز شد دیگر دست از او بر نمی دارد.

لغت نامه دهخدا

یکه شناس. [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ش ِ ] ( نف مرکب ) اسب که جز به رائض یا صاحب خود پشت ندهد. ( یادداشت مؤلف ). || که جز به فرد معین متوجه و نگران نباشد.

فرهنگ عمید

ویژگی آن که فقط یک تن را بشناسد و در دوستی و وفاداری نسبت به او پایدار باشد.

گویش مازنی

/yakke shenaas/ به کودکی گویند که تنها با مادرش یا فردی آشنا خو گرفته و در آغوش دیگران به گریه افتد

به کودکی گویند که تنها با مادرش یا فردی آشنا خو گرفته و در ...



کلمات دیگر: