( اسم ) ۱ - احاطه کرده شده . ۲ - چیزی که جوانب آن فراهم و جمع شده باشد .
پوشاننده و پنهان کننده . حاجز .
پوشاننده و پنهان کننده . حاجز .
مکنف . [ م ُ ک َن ْن َ ] (ع ص ) هر چیزی که کناره های آن را فراهم آورده و جمع کرده باشند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
- صلاء مکنف ؛ بریانی فراهم آورده جوانب . (منتهی الارب ). بریانی که کناره های آن را فراهم آورده باشند. (ناظم الاطباء).
|| رجل مکنف اللحیة؛ مرد بزرگ ریش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 263).