کلمه جو
صفحه اصلی

مولنجه

فرهنگ معین

(لَ جَ یا جِ ) (اِ. ) شپشک ، شپشه .

لغت نامه دهخدا

مولنجه. [ ل َ ج َ / ج ِ ] ( اِ ) کرمی باشد که در غله ها افتد و آن را تباه سازد و آن را شپشه نیز گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). کرمی که در انبار غله افتد و همه را ضایع کند و شپشه نیز گویند. ( از برهان ) ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

شپشۀ گندم و آرد.


کلمات دیگر: