اهوال. [ اَهَْ ] ( ع اِ ) ج ِ هَول ، به معنی ترس وکار بیمناک که راه آن دریافته نشود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ج ِ هول که بمعنی دهشت و ترس است. ( از کنز و منتخب از غیاث اللغات ) :
من لم یرکب الاهوال لم ینل الرغائب.
ابن المقفع ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
مرد گفتا که باز گویم حال
کز چه افتاد بر من این اهوال.
سنائی.
جماعت خصوم از اقدام اعلام و اقبال رایات او اهوال قیامت بمعاینه بدیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 171 ).