کلمه جو
صفحه اصلی

مورچانه

فرهنگ معین

(نِ ) (اِ. ) زنگ آهن .

لغت نامه دهخدا

مورچانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) موریانه . زنگار آهن و فولاد. (ناظم الاطباء). موریانه است و آن زنگاری باشد که در آهن و فولاد به هم می رسد. (برهان ). زنگاری که در ذات آهن دررود و به صیقل دور و کم نشود. از مور به معنی معروف و چانه حرف نسبت ، مفید معنی تشبیه به معنی زنگ آهن . (از غیاث ) (از آنندراج ). و رجوع به موریانه و مورانه شود.


مورچانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) موریانه. زنگار آهن و فولاد. ( ناظم الاطباء ). موریانه است و آن زنگاری باشد که در آهن و فولاد به هم می رسد. ( برهان ). زنگاری که در ذات آهن دررود و به صیقل دور و کم نشود. از مور به معنی معروف و چانه حرف نسبت ، مفید معنی تشبیه به معنی زنگ آهن. ( از غیاث ) ( از آنندراج ). و رجوع به موریانه و مورانه شود.

مورچانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ )مور. در بعضی لهجه ها مورچه. ( یادداشت مؤلف ). مورچه ( در تداول مردم قزوین ). رجوع به مور و مورچه شود.

مورچانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ)مور. در بعضی لهجه ها مورچه . (یادداشت مؤلف ). مورچه (در تداول مردم قزوین ). رجوع به مور و مورچه شود.



کلمات دیگر: