<hr> <b>مترادف مکدر کردن</b> : تنگدل کردن، دلگیر کردن، غمین کردن، غمگین کردن، آزردن، آزرده خاطر کردن ، تیره کردن، کدر کردن <br> <hr> <b>متضاد مکدر کردن</b> : محفوظ ساختن، مشعوف کردن <br>

مترادف مکدر کردن : تنگدل کردن، دلگیر کردن، غمین کردن، غمگین کردن، آزردن، آزرده خاطر کردن ، تیره کردن، کدر کردن متضاد مکدر کردن : محفوظ ساختن، مشعوف کردن

<div class="boxBd">( مصدر ) ۱ - تیره کردن . ۲ - تنگدل کردن غمگین گردیدن : [ زانکه موسی را منور کردهای مر مرا هم زان مکدر کردهای . ] ( مثنوی . نیک . ۱۵۱:۱ )</div>

( مصدر ) ۱ - تیره کردن . ۲ - تنگدل کردن غمگین گردیدن : [ زانکه موسی را منور کردهای مر مرا هم زان مکدر کردهای . ] ( مثنوی . نیک . ۱۵۱:۱ )

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - تیره کردن . ۲ - افسرده کردن ، غمگین کردن .</div>

( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - تیره کردن . ۲ - افسرده کردن ، غمگین کردن .

فرهنگ معین

<p>۱. تنگدل کردن، دلگیر کردن، غمین کردن، غمگین کردن <br />۲. آزردن، آزردهخاطر کردن ≠ محفوظ ساختن، مشعوف کردن <br />۳. تیره کردن، کدر کردن</p>

۱. تنگدل کردن، دلگیر کردن، غمین کردن، غمگین کردن ۲. آزردن، آزردهخاطر کردن ≠ محفوظ ساختن، مشعوف کردن ۳. تیره کردن، کدر کردن

مکدر کردن

مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی

فرهنگ معین