کلمه جو
صفحه اصلی

ایلخی

فارسی به انگلیسی

stud

فرهنگ فارسی

چهارپایانی که برای چریدن درصحرارهاشده باشند، رمه اسب
( اسم ) چارپایانی که آنها را در صحرا برای چرا رها کنند رم. اسب .

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِمر. ) رمة اسب .

لغت نامه دهخدا

ایلخی. ( ترکی ، اِ ) رمه و گله اسبان. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چارپایانی که آنها را در صحرا برای چرا رها کنند. رمه اسب. ( فرهنگ فارسی معین ). فسیله. سیله. یلخی.دسته اسبان آزاد در مراتع. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. چهارپایانی که آن ها را برای چریدن در صحرا رها کرده باشند.
۲. رمۀ اسب.

پیشنهاد کاربران

قزاقیستانی ها به اسب Jılqı می گویند که همان ایلخی است ( رمه و گله ٔ اسبان ) که در زبان فارسی به آن خیل ( گروه اسبان ) گفته می شود و واژه خیلی را از آن گرفته اند.

ایلخی که درستش یلخی و یله گی است و ان بچم فسیله و رمه اسپان چرنده است و این با ایل و ایلچی ترکی هیچ پیوندی ندارد در قزاقستان بر خلاف دیگر زبانهای ترکی اسب را جلگی مینامند که از زبانهای ایرانی گرفته در ترکی ترکیه اتیش و در ترکی قرقیز و ایغور و ترکمنی و تاتار ات و در مغولی موریو در چینی ما و در ازبکی اوت گویند


کلمات دیگر: