holder (اسم)سه پایه، بست، گیرنده، نگاه دارنده، دارنده، اشغال کنندهhaver (اسم)چرند، مهمل، دارندهowner (اسم)خواجه، مالک، دارنده
( اسم ) ۱ - آنکه چیزی را دارد . صاحب مالک خداوند . ۲ - چیز دار مالدار ثروتمند . یا قوه دارنده قوه ماسکه .
دارنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف ) مالک. کسی که چیزی به او تعلق دارد : که او داد برنیک و بد دستگاه که دارنده آفتابست و ماه.فردوسی.دارای سپهر و اخترانش دارنده نعش و دخترانش.نظامی. || نگهبان. نگهدارنده : همیدون به بندش همی داشتندبر او چند دارنده بگماشتند.اسدی. || ( اِخ ) خدای تعالی : سپهبد بدارنده سوگند خوردکزین دژ برآرم بخورشید گرد.فردوسی.اگر خواهم از زیردستان خراج ز دارنده بیزارم و تخت و تاج.فردوسی.جهانجوی و گردی و یزادن پرست مداراد دارنده باز از تو دست.فردوسی.