زنده دلی
فارسی به انگلیسی
cheerfulness, gayness, gusto
فارسی به عربی
نشاط
مترادف و متضاد
کار، فعالیت، کنش وری، اکتیو ایی، چابکی، زنده دلی
زنده دلی، استعداد، حرارت، سبک روحی، ذوق
فرهنگ فارسی
۱ - روشن روانی روشن فکری . ۲ - شادی سرور مقابل افسرده دلی مرده دلی .
لغت نامه دهخدا
زنده دلی. [ زِ دَ / دِ دِ ] ( حامص مرکب ) نشاط. ذکذکة. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). در بیت زیر ظاهراً بمعنی روشن روانی و معرفت و عاشقی آمده است :
جماعتی که نخوردند آب زنده دلی
چو تخم سوخته ماندند جاودان در خاک.
جماعتی که نخوردند آب زنده دلی
چو تخم سوخته ماندند جاودان در خاک.
صائب.
پیشنهاد کاربران
استعداد و ذوق و اشتیاق روحی
ذوق استعداد
اشتیاق
کلمات دیگر: