زودتر
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اصغر , قریبا
مترادف و متضاد
کم، تازه تر، صغیر، اصغر، زودتر
زودتر
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - پیشتر از وقت مقرر مقابل دیر تر . ۲ - تند تر سریعتر شتابتر .
لغت نامه دهخدا
زودتر. [ ت َ ] ( ص تفضیلی ، ق مرکب ) پیشتر از وقت مقرر. مقابل دیرتر. ( فرهنگ فارسی معین ) :
آنکس که نباید بر ما زودتر آید
تو دیرتر آیی به برما که ببایی.
آنکس که نباید بر ما زودتر آید
تو دیرتر آیی به برما که ببایی.
منوچهری.
|| تندتر. سریعتر. به شتاب تر. ( فرهنگ فارسی معین ). سریعتر و جلدتر و به تعجیل و به شتاب و به چابکی و چالاکی. ( ناظم الاطباء ). || بقدر امکان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زوتر شود.فرهنگ عمید
۱. پیش تر از وقت مقرر.
۲. تندتر، سریع تر.
۲. تندتر، سریع تر.
کلمات دیگر: