کلمه جو
صفحه اصلی

ربود

فارسی به عربی

اِخْتَطَفَ

فرهنگ فارسی

اقامت کردن به جایی یا حبس کردن و در زندان نهادن .

لغت نامه دهخدا

ربود. [ رُ ] ( ع مص ) اقامت کردن به جایی. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مقیم شدن. ( دهار ). || حبس کردن و در زندان نهادن. ( ناظم الاطباء ). بازداشت کردن کسی را. ( از منتهی الارب ). حبس کردن کسی را. ( از اقرب الموارد ). واداشتن. ( دهار ).


کلمات دیگر: