کلمه جو
صفحه اصلی

رژه رفتن

فارسی به انگلیسی

parade, to march past

to march past


parade


فارسی به عربی

استعراض , قوات

مترادف و متضاد

troop (فعل)
گرد اوردن، فراهم کردن، رژه رفتن، فراهم امدن، دسته دسته شدن

parade (فعل)
رژه رفتن

file (فعل)
ساییدن، ضبط کردن، رژه رفتن، بایگانی کردن، سوهان زدن، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، در صف راه رفتن

defile (فعل)
ملوی کردن، الوده کردن، بی حرمت کردن، بی عفت کردن، رژه رفتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عبور کردن صفهای سربازان از برابر فرمانده دفیله رفتن .

لغت نامه دهخدا

رژه رفتن. [ رَ / رِ ژَ / ژِ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) عبور جمعی از سپاهیان با نظم و انضباط مخصوص از پیش شاه یا فرمانده نظامی. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: