کلمه جو
صفحه اصلی

زودگذر


مترادف زودگذر : فانی، مستعجل، موقت، موقتی

متضاد زودگذر : دیرپا

فارسی به انگلیسی

transient, brief, ephemeral, evanescent, fleeting, impermanent, volatile, transiently, fugitive, momentary, passing, temporal, transitory

brief, ephemeral, evanescent, fleeting, impermanent, transient, volatile, transiently


فارسی به عربی

ضعيف , لمعان , هارب


ضعیف , لمعان , هارب
اسطول , خاطف , عابر , عرضة للتلف

مترادف و متضاد

فانی، مستعجل، موقت، موقتی ≠ دیرپا


light (صفت)
خفیف، خل، چابک، باز، تابان، روشن، ضعیف، بی عفت، زود گذر، هوس باز، سبک، هوس امیز، اسان، اندک، سهل، سهل الهضم، کم، اهسته، سبک وزن، بی غم و غصه، وارسته، کم قیمت

fugacious (صفت)
اواره، نا پایدار، فرار، بی دوام، زود گذر، زودریز

fleet (صفت)
زود گذر، بادپا

unstable (صفت)
نا پایدار، ناپایا، زود گذر، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی پایه، لرزان

transitory (صفت)
نا پایدار، زود گذر، فانی، سپنج، بی بقا

frail (صفت)
سست، نازک، شکننده، زود گذر، گول خور، نحیف، بی مایه، سست در برابر وسوسه شیطانی

fugitive (صفت)
بی دوام، زود گذر، فانی، تبعیدی

ephemeral (صفت)
بی دوام، زود گذر، یومیه، حشره یک روزه، یک روزه

horary (صفت)
بی دوام، زود گذر، ساعتی، مربوط به ساعات دعا کتاب دعا

caducous (صفت)
زود گذر، تندگذر، زود افت

glancing (صفت)
زود گذر، اجمالی

transient (صفت)
تند، نا پایدار، کوتاه، زود گذر، فانی، گذرا، فراگذر

momentary (صفت)
زود گذر، انی

temporary (صفت)
زود گذر، سپنج، انی، موقتی، موقت، سپنجی

fungous (صفت)
زود گذر، اسفنجی، قارچی، سماروغی

passing (صفت)
زود گذر، فانی، بالغ بر

perishable (صفت)
زود گذر، فانی، فناپذیر، نابود شدنی، هلاک شدنی، کالای فاسد شونده

shadowy (صفت)
زود گذر، سایه دار، سایه مانند، سایه افکن

sweepy (صفت)
سریع، زود گذر، چیزی که جارو می کند

فرهنگ فارسی

زودگذرنده، آنچه که زودبگذردوبه پایان برسد
( صفت ) آنچه که زود گذرد آنچه که بسرعت محو شود : دنیای زود گذر تبسم زود گذر .

فرهنگ معین

(گُ ذَ ) (ص فا. ) آن چه که به سرعت محو شود.

لغت نامه دهخدا

زودگذر. [ گ ُ زَ ] ( نف مرکب ) زودگذرنده. آنچه که زود گذرد. آنچه که به سرعت محو شود: دنیای زودگذر. تبسم زودگذر. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

آنچه زود می گذرد و به پایان می رسد: عمر زودگذر، زندگی زودگذر، دنیای زودگذر.

پیشنهاد کاربران

کوتاه مدت

کوتاه مدت ، چندگاهه

موقت . . . . گذرا . . . .


کلمات دیگر: