کلمه جو
صفحه اصلی

زهراگین


مترادف زهراگین : ( زهرآگین ) زهرآلود، زهردار، سم آلود، سمی

فارسی به انگلیسی

baneful, toxic, virulent, virulently, poisonous

فارسی به عربی

سام , فتاک

مترادف و متضاد

virulent (صفت)
تند، تلخ، ساری، مسری، بدخیم، کینه جو، زهراگین

toxic (صفت)
سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین

فرهنگ فارسی

( زهر آگین ) ( صفت ) ۱ - آمیخته به زهر زهر آلود سمی . ۲ - تاخ زننده .

فرهنگ معین

( زهرآگین ) ( ~. ) (ص مر. ) زهرآلود.

لغت نامه دهخدا

( زهرآگین ) زهرآگین. [ زَ ] ( ص مرکب ) زهرآلوده و دارای زهر. ( ناظم الاطباء ). آمیخته به زهر. زهرآلود. سمی. ( فرهنگ فارسی معین ). زهردار. زهرآلود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
نه شکنجی که بود زهرآگین
نه شکنجی که بود دوغ آگنج.
سوزنی ( یادداشت ایضاً ).

فرهنگ عمید

( زهرآگین ) زهرآلود، زهردار، آمیخته به زهر.

پیشنهاد کاربران

سمی

زهر زده ( در تاجیکستان )


کلمات دیگر: