کلمه جو
صفحه اصلی

رسوبی


برابر پارسی : ته نشسته

فارسی به انگلیسی

sedimentary


alluvial, sedimentary

فارسی به عربی

غرینی

مترادف و متضاد

alluvial (صفت)
رسوبی، ابرفتی، مربوط به رسوب وته نشین

sedimentary (صفت)
رسوبی، درده، ته نشسته

residual (صفت)
رسوبی، باقی مانده، پس مانده

residuary (صفت)
رسوبی، باقی مانده، مانده، موصی له، وارث طبقه دوم

فرهنگ فارسی

درد منسوب به رسوب ته نشسته

لغت نامه دهخدا

رسوبی. [ رُ ] ( ص نسبی ) دُرد. منسوب به رسوب. ( ناظم الاطباء ). ته نشسته. ( لغات فرهنگستان ). || منسوب به رسوب : اراضی رسوبی. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: