خط استوا
فارسی به انگلیسی
the equator
فارسی به عربی
خط الاستواء
مترادف و متضاد
خط استوا، ناحیه استوایی، دایره استوا
فرهنگ فارسی
استوا
جملات نمونه
ایران در شمال خط استوا قرار دارد
Iran is located to the north of the equator
دانشنامه آزاد فارسی
خط استوا (Equator)
(یا: استوای زمینی)، دایرۀ عظیمه ای عمود بر محور زمین (خط واصل بین قطب ها). طول این خط ۴۰,۰۹۲ کیلومتر است و به ۳۶۰ درجۀ طولی تقسیم می شود. خط استوا از عریض ترین بخش کرۀ زمین می گذرد و معرف عرض جغرافیایی صفر درجه است. این خط زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم می کند. استوای سماوی دایره ای است که در آن صفحۀ استوای زمینی کرۀ سماوی را قطع می کند.
(یا: استوای زمینی)، دایرۀ عظیمه ای عمود بر محور زمین (خط واصل بین قطب ها). طول این خط ۴۰,۰۹۲ کیلومتر است و به ۳۶۰ درجۀ طولی تقسیم می شود. خط استوا از عریض ترین بخش کرۀ زمین می گذرد و معرف عرض جغرافیایی صفر درجه است. این خط زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم می کند. استوای سماوی دایره ای است که در آن صفحۀ استوای زمینی کرۀ سماوی را قطع می کند.
wikijoo: خط_استوا
پیشنهاد کاربران
خطی است که کره زمین را به 2 قسمت شرقی و غربی تقسیم می کند
خطی که زمین را به دو قسمت کاملا مساوی تقسیم میکند
خط لستوا خطی است کا کره زمین را به دو حصه مساوی تقسیم می کند. نیمکره شمالی و جنوبی
پارسیِ سرِه برای اِستوا:
• نیمساز
• نیمَنده
• نیم گِرد ( nim gerd )
• نیم گَرد ( nim gard )
• نیم دُور ( nim dowr ) . . . . . با نگر به اینکه "دُور" پارسی است.
• نیمه گر
• نیم گر
• ووو
برابرِ پارسیِ واژهٔ خط ( در هَندازک یا هندسه ) : سَمیره، کِشِه، کِشَک، راسته، راستا و و.
پس به جای: "خط استوا خطی فرضی است که کره ی زمین را به دو نصف تقسیم میکند. "، می توان نوشت:
کِشَکِ نیمساز، کِشَکی پنداری است که گَردونهٔ زمین را به دو نیم، بخش می کند.
همچنین، نیم گِرد ( nim gerd ) و نیم گَرد ( nim gard ) برایندِ رویکردِ من از دو سوی ناهمگون به این پِنداره ( مفهوم ) است. نیم گِرد ( nim gerd ) به این چم و ماناک است که یک "گِردی" ( دایره ) کارکردَش نیم کردن است.
ولی نیم گَرد ( nim gard ) ، به این چم است که یک نیم کننده به گرد زمین "می گَردد".
پارسی را پاس بداریم.
• نیمساز
• نیمَنده
• نیم گِرد ( nim gerd )
• نیم گَرد ( nim gard )
• نیم دُور ( nim dowr ) . . . . . با نگر به اینکه "دُور" پارسی است.
• نیمه گر
• نیم گر
• ووو
برابرِ پارسیِ واژهٔ خط ( در هَندازک یا هندسه ) : سَمیره، کِشِه، کِشَک، راسته، راستا و و.
پس به جای: "خط استوا خطی فرضی است که کره ی زمین را به دو نصف تقسیم میکند. "، می توان نوشت:
کِشَکِ نیمساز، کِشَکی پنداری است که گَردونهٔ زمین را به دو نیم، بخش می کند.
همچنین، نیم گِرد ( nim gerd ) و نیم گَرد ( nim gard ) برایندِ رویکردِ من از دو سوی ناهمگون به این پِنداره ( مفهوم ) است. نیم گِرد ( nim gerd ) به این چم و ماناک است که یک "گِردی" ( دایره ) کارکردَش نیم کردن است.
ولی نیم گَرد ( nim gard ) ، به این چم است که یک نیم کننده به گرد زمین "می گَردد".
پارسی را پاس بداریم.
کلمات دیگر: