کلمه جو
صفحه اصلی

خصوصیت


مترادف خصوصیت : خصوصیات، ویژگی، مختصات، صمیمیت

برابر پارسی : ویژگی

فارسی به انگلیسی

close acquaintance or friendship, attribute, character, characteristic, diagnostic, earmark, particularity, personality, property, trait, close acquaintance

close acquaintance


particulars, specifications


attribute, character, characteristic, diagnostic, earmark, particularity, personality, property, trait


فارسی به عربی

الفة

مترادف و متضاد

quality (اسم)
صفت، نهاد، جنبه، وجود، نوع، چگونگی، کیفیت، خصوصیت، چونی، زاب

intimacy (اسم)
خودمانی، صمیمیت، خصوصیات، رابطه نامشروع جنسی، خصوصیت

typicality (اسم)
نمونه، خصوصیت، شاخصیت

خصوصیات، ویژگی، مختصات


صمیمیت


۱. خصوصیات، ویژگی، مختصات
۲. صمیمیت


فرهنگ فارسی

۱ - (مصدر ) اختصاص داشتن بویژه بودن . ۲ - (اسم ) ویژگی اختصاص . ۳ - آشنایی دوستی . ۴ - ( اسم ) صفت مخصوص سجیه جمع : خصوصیات .

فرهنگ معین

(خُ یَّ ) [ ع . خصوصیة ] (اِمص . ) ۱ - ویژگی ، اختصاص . ۲ - آشنایی ، دوستی .

لغت نامه دهخدا

خصوصیت. [ خ ُ صی ی َ ] ( از ع ، اِمص ) در تداول فارسی زبانان ، دوستی و یگانگی. ویژگی. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خصوصیة. [ خ ُ / خ َ صی ی َ ] ( ع مص ) خاص کردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). مصدر دیگریست برای «خص » و «خصوص ».

خصوصیت . [ خ ُ صی ی َ ] (از ع ، اِمص ) در تداول فارسی زبانان ، دوستی و یگانگی . ویژگی . (یادداشت بخط مؤلف ).


فرهنگ عمید

۱. ویژگی.
۲. (اسم مصدر ) دوستی.

فرهنگ فارسی ساره

ویژگ


پیشنهاد کاربران

مشخصات

characteristic

Trait


کلمات دیگر: