رسوم . [ رُ ] (ع اِ) آیین ها. قواعد. قوانین . (فرهنگ فارسی معین ). آیین . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). قانون ها. (از شعوری ج
2 ورق
24)
: حدیث او معانی در معانی
رسوم او فضایل در فضایل .
منوچهری .
هرگز پادشاه چون امیر عادل سبکتکین ندیدم در سیاست و بخشش و کدخدایی و دانش و همه ٔ رسوم ملک . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
458). آن رسوم و آثار ستوده ... هیچ جای نیست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
109). چنین مردی به زعامت پیلبانان دریغ باشد با کفایت و مناصحت و سخن نیکو که داند گفت و رسوم تمام که دریافته است خدمت پادشاهان را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
286).رسوم خدمت پادشاهان باشد که بر رای وی پوشیده مانده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
395).
نندیشم از ملوک و سلاطینش
دیگر کنم رسوم و قوانینش .
ناصرخسرو.
رسوم ستوده ٔ او را زنده گردانید.
(کلیله و دمنه ).
وگر قیصر سگالد رای زردشت
کنم زنده رسوم زند و استا.
خاقانی .
چو سال آمد به شش چون سرو می رست
رسوم شش جهت را بازمی جست .
نظامی .
ز آیین مسلمانی بتان را عار می آید
رسوم عشقبازی را بطور برهمن می کن .
علی خراسانی (از آنندراج ).
-
رسوم عرفیه ؛ عادات . (ناظم الاطباء).
- || خراجی که ملاک می دهد. (از ناظم الاطباء).
- رسوم و آداب ؛ آیین ها و رسم ها. آنچه انجام دادن آن در میان افراد جامعه ای جایز شناخته شده و معمول گردیده است . (یادداشت مؤلف ). || عادت ها. (غیاث اللغات ). عادات . (از فرهنگ فارسی معین ) (از شعوری ج
2 ورق
24). عادت . (ناظم الاطباء).
|| دستورها. ترتیبات . (فرهنگ فارسی معین )
: اگر رسولی آید رسوم بازمی نماید [ بونصر ]. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
286). او را و دیگران را مقرر است که بر معاملات و رسوم دواوین و اعمال به از اویم و بهتر از او راه برم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
142). کلیله گفت چگونه قربت ... جویی بنزدیک شیر که تو خدمت ملوک نکرده ای و رسوم آن ندانی . (کلیله و دمنه ). ... رسوم لشکرکشی و آداب سپاهداری از نوعی تقدیم فرمود که روزنامه ٔسعادت به اسم وصیت او مورخ گشت . (کلیله و دمنه ). || حصه ها و بهره ها. (فرهنگ فارسی معین ). حصه و بهره . (ناظم الاطباء). || عوارض . باج و خراج . (فرهنگ فارسی معین ). باج و خراج . (ناظم الاطباء).
-
رسوم سزاولی ؛ وجهی که برای مخارج سزاول داده می شود. (ناظم الاطباء). وجوهی که از طرف مستوفیان دیوانی از عارضان و ارباب حقوق گرفته می شد. ج ، رسومات . (فرهنگ فارسی معین ). پول ناروا و غیرمعینی که ارباب قلم و مستوفیان دیوانی بطور رشوه از عارضین و ارباب حقوق می گیرند. (ناظم الاطباء).
-
رسوم مستوفیان ؛ مالیات گونه ای که ارباب حاجات به مستوفیان پردازند. (یادداشت مؤلف ).
|| مقرری و پاداش و وظیفه ای که شاعران و دیوانیان را می دادند. (یادداشت مؤلف ). وظیفه و مشاهره . (ناظم الاطباء)
: آزادگی آموخته زو طریق
راوی گرفته زو رسوم و سنن .
فرخی .
در اواخراین ضابطه مضبوط نبوده بلکه رسوم خود را از قرار تصدیق دفتری بازیافت می نمودند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص
25). و چنانچه صاحبان مناصب رقم منصب خود را به جهت مدافعه ٔ رسوم مقرره بمهر مهرداران نمی داده اند تصدیق رسوم مقرره ٔ خود از سررشته ٔ دفاتر توجیه دیوان مشخص و معین و... رسوم مستمری خود را اخذ می نموده اند و رسوم «مهر شرف نفاذ» بدین موجب است ... (تذکرةالملوک ص
26). در ذکر مبلغ و مقدار مواجب و رسوم ارباب مناصب ... و آن مشتمل است بر سه مقاله : مقاله ٔ اول درباب تفصیل مواجب و رسوم هر یک از امراء عظام ... مقرر گشته . (از تذکرةالملوک ص
51 و
52). ایشیک آقاسی باشیان دیوان که حکومت ری با ایشان بوده و قشون مقرری نیز داشته اند و رسوم نیز بر این موجب دارند. (تذکرةالملوک ص
54). || حق الجعاله . || حق نگارش و کتابت . || کتابت و نگارش . (ناظم الاطباء). || نقوش . (غیاث اللغات ).
-
رسوم العلوم و رقوم العلوم ؛ این عبارت در اصطلاح صوفیان بدین معنی آمده است که چون مشاعر انسان رسوم اسماء الهی اند مانند علیم و سمیع و بصیر که ظاهر گردیده اند در مظاهری که انسان باشد و کسی که صفات و نفس خود را بشناسد و بداند که همه ٔ آنها آثار حق و صفات او و رسوم اسماء اویند حق را شناخته باشد و بالجمله رسوم علوم و رقوم علوم عبارت از مشاعر انسان است . (فرهنگ مصطلحات عرفانی تألیف سجادی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ج
1 ص
590 و اصطلاحات صوفیه (خطی ) ص
854 شود.