کلمه جو
صفحه اصلی

ماتی

فارسی به انگلیسی

blurriness, consternation, opaqueness, tarnish

فرهنگ فارسی

محل آمدن و فراهم گاه

لغت نامه دهخدا

ماتی. [ ] ( هندی ، اِ ) به هندی طین است. ( فهرست مخزن الادویه ).

ماتی. ( حامص ) چگونگی مات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). حالت و کیفیت آنکه مات شده است.

مأتی. [ م َءْ تی ی ] ( ع ص ) آینده ، اسم مفعول است به معنی اسم فاعل. قال اﷲ تعالی : انه کان وعده مأتیّاً ( قرآن 61/19 )؛ ای آتیاً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). وعد مأتی ؛ ای آت ، مانند حجاب مستور، ای ساتر. ( ذیل اقرب الموارد ).

مأتی. [ م َءْ تا ] ( ع اِ ) محل آمدن و موضعآمدن و فراهم گاه. ( ناظم الاطباء ). || مأتی الامر؛ جانب امر و جهت آن. ( منتهی الارب ). جهت و جانب کار و راه کار. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

ماتی . (حامص ) چگونگی مات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حالت و کیفیت آنکه مات شده است .


ماتی . [ ] (هندی ، اِ) به هندی طین است . (فهرست مخزن الادویه ).


دانشنامه عمومی

ماتی (به ایتالیایی: Mathi) یک کومونه در ایتالیا است که در استان تورین واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا
ماتی ۷٫۱ کیلومترمربع مساحت و ۴٬۰۷۴ نفر جمعیت دارد و ۴۱۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

واژه نامه بختیاریکا

خسته شدن و تضعیف بنیه تا حد درماندگی در اثر گرمای طاقت فرسای درو


کلمات دیگر: