در زبان فارسی دری قدیم (خصوصاً پیش از مغول) مرسوم بوذ که هرگاه در کلمه ای فارسی (در مقابل عربی) پیش از د حرکت بوذی دال را ذال نوشتندی (و خواندندی). به این ذال، ذال معجم گفتندی. مثلاً به جای «باشد»، «باشذ» نوشتندی. مراعات این قاعده خصوصاً ادبا را واجب بوذه است و حتی در قافیه هم رعایت شذی. چنانکه سعدی لذیذ را با کشیذ (کشید) قافیه کرده است. در بسیاری از دستنویس های کهن این قاعده مراعات شذه است. چنان که پیشتر گفته آمذ در کلمه های با ریشهٔ عربی این قاعده روا نیست. از همین رو قاعده در جملهٔ پیش با د نوشته شذه است.خواجه نصیر طوسی این قاعده را به شکل منظوم بیان کرده است:
رازی، شمس قیس (۱۹۰۹م)، المعجم فی معاییر اشعار العجم، به کوشش به تصحیح محمد قزوینی.، بیروت: مطبعهٔ کاتولیکیهٔ آباء یسوعیین تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
مستوفی قزوینی، حمدالله (۱۹۱۰م)، تاریخ گزیده، به کوشش به سعی و اهتمام ادوارد برون.، دارالسلطنه لندن تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
ذال معجم مرحلهٔ میانی انتقال ت پایانی در پهلوی به د در فارسی دری است و همین که خواجه مجبور شذه است آن را به نظم آورذ نشان می دهذ که این قاعده در زمان وی در حال اندراس می بوذ وگرنه گوشزذ آن به گویشوران لازم نبوذی. از میان شاعران بزرگ فرخی سیستانی این قاعده را رعایت نکرده است و کلمه های منتهی به د عربی را با کلمه های منتهی به ذ فارسی قافیه کرده است. یعنی در لهجهٔ محلی وی تطور ذال به دال مدت ها پیش از آنِ لهجه های دیگر نقاط صورت گرفته بوذ. شمس قیس رازی در المعجم به همین تفاوت لهجه های محلی اشاره می کنذ: «در زبان اهل غزنین و بلخ و ماراءالنهر ذال معجمه نیست و جمله دالات مهمله در لفظ آرند». در زبان فارسی امروز قاعدهٔ ذال معجم در چند کلمه باقی مانده است از جمله کلمه های مشتق از مصدر «گذشتن». در بسیاری از نسخه هایی که قاعدهٔ ذال معجم را رعایت نکرده اند یعنی ذال معجم را همه جا د نوشته اند کلمه هایی چون «گذار» را هم به شکل «گدار» نوشته اند.
رازی، شمس قیس (۱۹۰۹م)، المعجم فی معاییر اشعار العجم، به کوشش به تصحیح محمد قزوینی.، بیروت: مطبعهٔ کاتولیکیهٔ آباء یسوعیین تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
مستوفی قزوینی، حمدالله (۱۹۱۰م)، تاریخ گزیده، به کوشش به سعی و اهتمام ادوارد برون.، دارالسلطنه لندن تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
ذال معجم مرحلهٔ میانی انتقال ت پایانی در پهلوی به د در فارسی دری است و همین که خواجه مجبور شذه است آن را به نظم آورذ نشان می دهذ که این قاعده در زمان وی در حال اندراس می بوذ وگرنه گوشزذ آن به گویشوران لازم نبوذی. از میان شاعران بزرگ فرخی سیستانی این قاعده را رعایت نکرده است و کلمه های منتهی به د عربی را با کلمه های منتهی به ذ فارسی قافیه کرده است. یعنی در لهجهٔ محلی وی تطور ذال به دال مدت ها پیش از آنِ لهجه های دیگر نقاط صورت گرفته بوذ. شمس قیس رازی در المعجم به همین تفاوت لهجه های محلی اشاره می کنذ: «در زبان اهل غزنین و بلخ و ماراءالنهر ذال معجمه نیست و جمله دالات مهمله در لفظ آرند». در زبان فارسی امروز قاعدهٔ ذال معجم در چند کلمه باقی مانده است از جمله کلمه های مشتق از مصدر «گذشتن». در بسیاری از نسخه هایی که قاعدهٔ ذال معجم را رعایت نکرده اند یعنی ذال معجم را همه جا د نوشته اند کلمه هایی چون «گذار» را هم به شکل «گدار» نوشته اند.
wiki: ذال معجم