جوانی که دارای سینه پهن و کمر باریک باشد
شیر اندام
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شیراندام. [ اَ ] ( ص مرکب ) جوانی که دارای سینه پهن و کمر باریک باشد.( از آنندراج ) ( از غیاث ) ( ناظم الاطباء ) :
باز دل برده ز من پرفن باتدبیری
شیراندام بتی نوچه کشتی گیری.
فغان ز هند و غزالان شیراندامش.
باز دل برده ز من پرفن باتدبیری
شیراندام بتی نوچه کشتی گیری.
میرنجات ( از آنندراج ).
کدام دل که نشد صید این سیه چشمان فغان ز هند و غزالان شیراندامش.
سلیم ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: