کلمه جو
صفحه اصلی

حیثیات

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع حیثیت . یا دلیل ( برهان ) حیثیات . دلیلی است بمنظور ابطال تسلسل : هر گاه دو حیثیت غیر متناهی مترتب موجود باشند ( یعنی حیثیات علل و معلول ) چنانکه هر یک از جهتی علت و از جهتی دیگر معلول باشد ( علت لاحق و معلول سابق خود ) و دو حیثیت که یکی حیثیت معلول بودنست موجود باشد میان هر حیثیت و حیثیت دیگر از آن سلسله متناهی خواهد بود و بنابراین هم. آن سلسله متناهی است .

لغت نامه دهخدا

حیثیات. [ ح َ / ح ِ ثی ] ( ع اِ ) ج ِ حیثیت : لولا الحیثیات لبطلت الحکمة. رجوع به حیثیت شود.


کلمات دیگر: