کلمه جو
صفحه اصلی

دم کنی

فرهنگ فارسی

چیزی چون بالش و رفاده به صورت دایره انباشته به پشم یا پنبه یا جامه پاره ها یا حصیر بافته شده .

لغت نامه دهخدا

دم کنی. [ دَ ک ُ ] ( اِ مرکب ) چیزی چون بالش و رفاده به صورت دایره انباشته به پشم یا پنبه یا جامه پاره ها یا حصیر بافته شده که آن را در جامه ای گرفته بر در دیگ پلو و چلو نهند تابخاری که از درون دیگ متصاعد شود به خود کشد و دوباره بصورت قطرات آب در دیگ نریزد. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: