کلمه جو
صفحه اصلی

تصنی

فرهنگ فارسی

نشستن نزدیکی دیگ بحرص که گوشت را کفانیده کباب سازد و بریانی کند بحدی که خاکستر بدو رسد

لغت نامه دهخدا

تصنی. [ ت َ ص َن ْ نی ] ( ع مص ) نشستن نزدیکی دیگ بحرص که گوشت را کفانیده کباب سازد و بریانی کند بحدی که خاکستر بدو رسد. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: