کلمه جو
صفحه اصلی

تصیح

فرهنگ فارسی

پراکندگی موی و پریشانی . لغتی است در تصویح .

لغت نامه دهخدا

تصیح. [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) خشک شدن گرفتن تره از سر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).تصوح تره. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تصوح شود.

تصیح. [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) ( از «ص وح » ) پراکندگی موی و پریشانی آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). لغتی است در تصوح. ( منتهی الارب ). و رجوع به تصوح شود.

تصیح . [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] (ع مص ) (از «ص وح ») پراکندگی موی و پریشانی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لغتی است در تصوح . (منتهی الارب ). و رجوع به تصوح شود.


تصیح . [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خشک شدن گرفتن تره از سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تصوح تره . (از اقرب الموارد). و رجوع به تصوح شود.



کلمات دیگر: