کلمه جو
صفحه اصلی

پرموز

فرهنگ فارسی

امید و انتظار یا زنبور عسل

لغت نامه دهخدا

پرموز. [ پ َ ] ( اِ ) امید و انتظار. || زنبور عسل.( برهان ). پرمور. پرموزه. پرمر. رجوع به پرمر شود.

پرموز. [ پ ُ ] ( اِ ) علف [ یابس ] را گویند. سبزه خشک شده است. ( برهان ).

پرموز. [ پ َ ] (اِ) امید و انتظار. || زنبور عسل .(برهان ). پرمور. پرموزه . پرمر. رجوع به پرمر شود.


پرموز. [ پ ُ ] (اِ) علف [ یابس ] را گویند. سبزه ٔ خشک شده است . (برهان ).


دانشنامه عمومی

امید - آرزو


امید - انتظار



کلمات دیگر: