یک آشام از آب یا شراب در یافتن
جرعه رسیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جرعه رسیدن. [ ج ُ ع َ / ع ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) یک آشام از آب یا شراب دریافتن :
بر بوی آنکه جرعه جامی بما رسد
در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت
بر بوی آنکه جرعه جامی بما رسد
در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت
حافظ شیرازی ( از ارمغان آصفی ).
کلمات دیگر: