کلمه جو
صفحه اصلی

السلام

فرهنگ فارسی

سلام درود . السلام علیک .( جمله اسمی ) درود برتو ( درودی که مسلمانان گویند یکدیگر را هنگام دیدار و نیز در موقع زیارت قبور و خواندن زیارت نامه خطاب به پیامبران و امامان و امامزادگان گویند ) . السلام علیکم . ( جمله اسمی ) درود بر شما باد . السلام علیکم ورحمه الله و برکاته . ( جمله اسمی ) درود بر شما باد و رحمت خدا و برکت های او . ( درودی است که مسلمانان گویند یکدیگر را و نیز خطیبان هنگام ختم سخن گویند ) .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ءَازَرَ: نام عموی حضرت ابراهیم (علیه وعلی نبینا السلام)
معنی إِبْرَاهِیمَ: نام یکی از پیامبران اولوالعزم الهی علیه و علی نبینا السلام
معنی مَرْیَمَ: نام مادر حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام
معنی نُوحٌ: نام یکی از پیامبران اولوالعزم الهی علیه و علی نبینا السلام
معنی یَسَعَ: نام یکی از انبیای بنی اسرائیل علی نبینا و علیه السلام
معنی إِسْحَاقَ: از پیامبران الهی و فرزند حضرت ابراهیم (علی نبینا و علیهما السلام)
معنی إِسْرَائِیلَ: لقب حضرت یعقوب پیامبر(علی نبینا وعلیه السلام)
معنی إِسْمَاعِیلَ: از پیامبران الهی و فرزند حضرت ابراهیم (علی نبینا و علیهما السلام)
معنی إِنجِیلَ: نام کتاب آسمانی حضرت عیسی (علی نبینا وعلیه السلام)
معنی دَاوُودَ: از پیامبران الهی (پدر حضرت سلیمان(علی نبینا وعلیهم السلام))
معنی مُوسَیٰ: نام یکی از پیامبران اولوالعزم الهی علی نبینا و علیه السلام - پیامبر قوم یهود
معنی هَارُونَ: نام یکی از پیامبران الهی و برادر حضرت موسی علی نبینا و علیه السلام
معنی هُودٌ: ازپیامبران الهی علی نبینا وعلیه السلام و پیامبر قوم عاد
معنی یَعْقُوبَ: ازپیامبران الهی علی نبینا وعلیه السلام و لقب ایشان اسرائیل است
معنی یُوسُفَ: از پیامبران الهی و فرزند حضرت یعقوب علی نبینا و علیهما السلام
ریشه کلمه:
سلم (۱۴۰ بار)


کلمات دیگر: