کلمه جو
صفحه اصلی

شنات

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی شناه جمع شنانئ

لغت نامه دهخدا

شنات. [ ش ُ ] ( ع ص ، اِ ) شُناة. ج ِ شانی. ( از ناظم الاطباء ). دشمن دارندگان و این جمع تکسیر شانی است که مهموزاللام است. ( غیاث اللغات ). رجوع به شانی شود.


کلمات دیگر: