کلمه جو
صفحه اصلی

گوارش زرعونی

فرهنگ فارسی

تخم هلیون شقاقل تودری ناف سقنقور لسان العصافیر از هر یک یکمثقال زنجبیل تخم کرز تخم شبت تخم تره تیزک تخم جیر جیر تخم پیاز تخم گندنا تخم خولنجان جوز الطیب دارچینی دارفلفل بوزیدان از هر پک سه مثقال تخم انجره دو مثقال بافانید بسر شند و مقدار شربت از یکمثقال تا دو مثقال و این زرعونی نزدیک است به گوارش سقنقور وا گرناف سقنقور بهم نرسد

لغت نامه دهخدا

گوارش زرعونی. [ گ ُ رِ ش ِ ؟ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) تخم هلیون ، شقاقل ، تودری ، ناف سقنقور، لسان العصافیر از هر یک یک مثقال ، زنجبیل ، تخم کرز، تخم شبت ، تخم تره تیزک ، تخم جیرجیر، تخم پیاز، تخم گندنا، تخم خولنجان ، جوزالطیب ، دارچینی ، دارفلفل ، بوزیدان ، ازهر یک سه مثقال ، تخم انجره دو مثقال با فانید بسرشند و مقدار شربت از یک مثقال تا دو مثقال ، و این زرعونی نزدیک است به گوارش سقنقور و اگر ناف سقنقور به هم نرسد بدل او دو وزن او خصیةالثعلب با قدری خردل کنند به غایت نافع است جهت تقویت معده و باه و اعضای رئیسه و گرده و کمر و آلات بول. ( تحفه حکیم مؤمن ).


کلمات دیگر: