دیو سپید است و قاعده فارسیان است که چون دو حرف از یک جنس بیکدیگر برسند یکیرا حذف کنند
سپید یو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سپیدیو. [ س ِ وْ ] ( اِخ ) ( از: سپی ، سپید + دیو ) دیو سپید است و قاعده فارسیان است که چون دو حرف از یک جنس بیکدیگر برسند یکی را حذف کنند. ( آنندراج ). دیو سفید است که رستم در مازندرانش کشت چه سپی بمعنی سفید است. ( برهان ) :
سپیدیو از تو هلاک آمده
مرا از تو هم سر به خاک آمده.
سپیدیو از تو هلاک آمده
مرا از تو هم سر به خاک آمده.
فردوسی.
رجوع به دیو سفید و سپیددیو شود.کلمات دیگر: