( ستار آباد ) نام دیگری از استراباد است
ستاراباد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( ستارآباد ) ستارآباد. [ س ِ ] ( اِخ ) نام دیگری از استراباد است. ( حاشیه تاریخ بیهقی چ فیاض ص 135 ) : این محدث به ستارآباد رفت نزدیک منوچهر. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 135 ). و باکالیجار مال مواضعت گرگان دوساله با هدیه ها بفرستد و نیز خدمت کند و اگر راست نرود یکی تا ستارآباد برویم. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 444 ). جواب داد که عزیمت قرار گرفته است که به ستارآبادآییم مقام آنجا کنیم. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 451 ).
دانشنامه عمومی
ستارآباد. ستارآباد، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در استان گیلان ایران است.
این روستا در دهستان لیل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۱ نفر (۱۶خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان لیل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۱ نفر (۱۶خانوار) بوده است.
wiki: ستارآباد
کلمات دیگر: