همای خجسته همای مبارک
خجسته همای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خجسته همای. [ خ ُ ج َت َ / ت ِ هَُ ] ( اِ مرکب ) همای خجسته. همای مبارک. همای با میمنت. کنایه از خوش یمن. خوش قدم :
ز ایران بیامد خجسته همای
خود و نامداران پاکیزه رای.
ز ایران بیامد خجسته همای
خود و نامداران پاکیزه رای.
فردوسی.
کلمات دیگر: