که رخنه را ببندد که درز و شکاف را بگیرد .
رخنه بند
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رخنه بند. [ رَ ن َ / ن ِ ب َ ] ( نف مرکب ) که رخنه را ببندد. که درز و شکاف را بگیرد. بمجاز، آنکه نقص و عیب و فساد را دور کند :
گفت کای رخنه بند راه گشای
دولتت بر مراد راهنمای.
گفت کای رخنه بند راه گشای
دولتت بر مراد راهنمای.
نظامی.
کلمات دیگر: