کلمه جو
صفحه اصلی

دختر زای

فرهنگ فارسی

زنیکه دختر زاید

لغت نامه دهخدا

دخترزای. [ دُ ت َ ] ( نف مرکب ) زنی که دختر زاید. صفت زنی که بیشتر دختر زاید. که فرزند ماده بدنیا آرد.


کلمات دیگر: