کلمه جو
صفحه اصلی

خجستانی

فرهنگ فارسی

احمد بن عبدالله .از امرای آل طاهر (مقت. ۲۶۲ ه. ق . ) وی پس از انقراض سلسله مذکور بخدمت امیران صفاری رفت و در خراسان مقامات عالیه یافت و عاقبت بدست غلامان خود کشته شد٠
احمد بن عبدالله از امرائ طاهریه بود و بعد از انقراض طاهریان بدست صفاریه او بخدمت صفاریه پیوست .

لغت نامه دهخدا

خجستانی. [ خ ُ ج ِ ]( ص نسبی ) منسوب به خُجِستان. رجوع به خجستان شود.

خجستانی. [ خ ُ ج ِ ] ( اِخ ) احمدبن عبداﷲ. از امراء طاهریه بود و بعد از انقراض طاهریان بدست صفاریه او بخدمت صفاریه پیوست و از حسن تدبیر و فرط کفایت خود بمقامات عالی رسید و بر اغلب بلاد خراسان مستولی گشت تا آنجاکه با عمروبن اللیث در نیشابور مصاف داده او را بشکست و قصد فتح عراق کرد و دراهم و دنانیر بنام خویش سکه زد ولی اجل بزودی هوای استبدادرا از دماغش بیرون برده در سنه 268 هَ. ق. بدست غلامان خود در نیشابور کشته شد و فتنه او بخوابید و مدت تغلب او هشت سال بود. ( از حواشی دکتر معین بر چهارمقاله نظامی عروضی ص 69 ) : سالوکان خراسان جمع شدند و تدبیر کردند که این مردی صاحب قران خواهد بود و دولتی بزرگ دارد و مردی مرد است و کسی برو بر نیاید ما را صواب آن باشد که بزینهار او رویم و بروزگار دولت او زندگانی همی کنیم پس سرکب الکبیر که نام وی ابراهیم بن مسلم بود و ابراهیم بن الیاس بن اسد وابو بلال الخارجی و ابراهیم بن ابی حفص و احمدبن عبداﷲالخجستانی و عزیزبن السری این همگنان با یاران و گروه خویش نزدیک یعقوب آمدند. ( تاریخ سیستان ص 225 ).

خجستانی . [ خ ُ ج ِ ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲ. از امراء طاهریه بود و بعد از انقراض طاهریان بدست صفاریه او بخدمت صفاریه پیوست و از حسن تدبیر و فرط کفایت خود بمقامات عالی رسید و بر اغلب بلاد خراسان مستولی گشت تا آنجاکه با عمروبن اللیث در نیشابور مصاف داده او را بشکست و قصد فتح عراق کرد و دراهم و دنانیر بنام خویش سکه زد ولی اجل بزودی هوای استبدادرا از دماغش بیرون برده در سنه ٔ 268 هَ . ق . بدست غلامان خود در نیشابور کشته شد و فتنه او بخوابید و مدت تغلب او هشت سال بود. (از حواشی دکتر معین بر چهارمقاله ٔ نظامی عروضی ص 69) : سالوکان خراسان جمع شدند و تدبیر کردند که این مردی صاحب قران خواهد بود و دولتی بزرگ دارد و مردی مرد است و کسی برو بر نیاید ما را صواب آن باشد که بزینهار او رویم و بروزگار دولت او زندگانی همی کنیم پس سرکب الکبیر که نام وی ابراهیم بن مسلم بود و ابراهیم بن الیاس بن اسد وابو بلال الخارجی و ابراهیم بن ابی حفص و احمدبن عبداﷲالخجستانی و عزیزبن السری این همگنان با یاران و گروه خویش نزدیک یعقوب آمدند. (تاریخ سیستان ص 225).


خجستانی . [ خ ُ ج ِ ](ص نسبی ) منسوب به خُجِستان . رجوع به خجستان شود.



کلمات دیگر: