کلمه جو
صفحه اصلی

حرف تاسیس

فرهنگ فارسی

یکی از حروف قافیه است

لغت نامه دهخدا

حرف تأسیس. [ ح َ ف ِ ت َءْ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از حروف قافیه است. شمس قیس گوید: الفی است که به حرفی متحرک پیش از رَوی باشد چنانکه الف آهن و لادن و این الف را از بهر آن تأسیس خواندند که در تنسیق شعر آغاز و اساس قافیت از این حرف است و هر حرف که پیش از این است در عداد قافیت نیاید و به قافیت تعلق ندارد، و بیشتر شعراء عجم تأسیس را اعتبار نمی نهند و آنرا لازم نمیدارند، چنانکه بلفرج رونی گفته است :
فلک در سایه پرّ حواصل
زمین را پرّ طوطی کرد حاصل.
پس گفته است :
کرا دانی تو اندر کل عالم
چنو فرزانه مقبول و مقبل.
و خاقانی گفته است :
نشاید بردن انده جز به انده
نشاید کوفت آهن جز به آهن.
پس گفته است :
دلم آبستن خرسندی آمد
اگر شد مادر روزی سترون.
و اگر شاعر الف تأسیس را مراعات کند آنرا لزوم مالایلزم خوانند، چنانکه ملقابادی گفته است :
تابنده دو ماه از دو بناگوش تو هموار
وز دو رخ رخشنده خریدار و ترازو
با ران و سرین سار هیونانی و گوران
با چشم گوزنانی و با گردن آهو.
( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 198 ).


کلمات دیگر: